نگاه

تنها نگاه اوست که دلگرمی روزهای سرد اکنون ام است..

نگاه

تنها نگاه اوست که دلگرمی روزهای سرد اکنون ام است..

باران میبارد.به حرمت کداممان نمیدانم!من همین قدر میدانم که باران صدای پای اجابت است و خدا با همه جبروتش دارد ناز میخرد!پس نیاز کن! 

 

......... 

من همین قدر میدانم  که باران به حرمت کسانی میبارد که با چتر به نماز بارانش میروند و این یقین است به رحمت خدا و آن جواب این یقین...!

این روزا اونقد دلم پره که گاهی اضافه اش از گوشه چشمام بیرون میریزه!!! 

 

نمیدونم چی بنویسم...از کجا بنویسم....ولی میخوام یه چیزی رو که از ته دلم حسش میکنم رو بگم... 

چقدر دوست داشتن خوبه!چقدر خوبه که بدونی که یه نفر هست که همیشه بهت فکر میکنه!یه نفر هست که همیشه به حرفات گوش بده بدون اینکه ازت توقعی داشته باشه و یا حتی راجع بهت قضاوت کنه! 

نمیدونم ...به نظر تو هنوزم یه همچین آدمی پیدا میشه که بتونی بهش بگی سنگ صبور؟؟؟؟ واقعا کسی هست که بشه دوستش داشت و بهش ایمان داشت؟ایمان به اینکه واقعا دوستت داره و دوست داشتنش پاک پاکه؟ 

 

.......من که این روزا چیزی جز خنده های بی مهر و دلهای بی عاطفه نمیبینم...این روزا حس میکنم که خیلی تنهام خیلی..... 

 

دلم آغوشی میخواهد که نه زن باشد و نه مرد....خدایا زمین نمی آیی؟؟؟

(خدایا به حق حسینت به ما اندیشه حسینیرا بیاموز نه فقط ماتم برای او را! 

 خدایا به ما بیاموز که دلی به اندازه دریای کرم حسین داشته باشیم و بیاندیشیم به آنچه تابحال کرده ایم!فقط چند لحظه)! 

 

چقد این چند لحظه فکر کردنه میتونه قشنگ باشه!کاش خیلی زودتر ازینا به این چند لحظه فکر کرده بودم!قبل از اینکه خیلی دیر بشه. 

 

خدایا یعنی تو واقعا میتونی منو ببخشی؟؟؟حتی الان که اینقدر دیر به ذهنم رسیدی؟؟ 

 کاش میفهمیدم تو لحظه هایی که من تو اوج شادی خودم بودم و حس میکردم که خیلی کارم درسته٬میفهمیدم که چقد دلتو شکستم! 

یادمه همش غر میزدم که چرا منو نمیبینی؟؟ولی .... 

ولی تو داشتی نگاهم میکردی...شاید با چشمای پر از اشک...ولی من ندیدمت...هیچوقت تو اون لحظه ها ندیدمت....! 

 

 

 خدایا منو ببخش!برای بخشیده شدنم تورو به حسینت قسم میدم چون اونقد بی آبروم تو درگاهت که فقط منتظر شفاعتم...... 

بعضی وقتا که به گذشته فکر میکنم روم نمیشه تو چشات نگاه کنم! 

 

خدایا جبران میکنم...قول میدم...فقط یه فرصت دیگه!فقط.....

در بودنت به نبودنت و در نبودنت به بودنت میندیشم ای بود و نبود من.......! 

 

 

 

 

 

امروز صبح بارون بارید.....بارون تنها حس قشنگیه که این روزا واقعا به دلم میشینه !!حال این روزای دلمو اصلا دوس ندارمدلم ابری و گرفته است ولی اونقدر خسته ام که به باریدن و سبک شدنش فکر نمیکنم!کاش میش که امروز جشن تولد شروع خوشبختیم باشه!کاش میشد اونقدر خدا سورپریزم کنه که از ذوق اشک تو چشام جمع شه!کاش میشد......!

اس ام اس به خدا....!!!

دیروز بود که یه فیلم خیلی قشنگ دیدم که به نظرم به درد این روزای ما آدما میخورد!فیلم شنبه تا پنجشنبه! 

یه سری دیالوگای قشنگی داشت که خیلی به دل نشست:

 

(زمین درست مثل یه چرخ گوشت بزرگ میمونه که از یه طرف آدما واردش میشن و از طرف دیگه خون آبه بیرون میاد.اگه خیلی واسه زندگی وقت داشته باشیم پر پرش هفتاد ساله!به نظرت ارزشش رو داره که این هفتاد سال رو فقط درگیر جمع کردن کینه باشی؟؟؟به نظرت زندگی چیزیه به جز عشق و احساس؟؟؟ 

نگاه کن....! 

قدیمی ترین کینه ها هم الان زیر خروارها خاکن...! ) 

 

به نظرم اینا قشنگ ترین حرفایی بود که تو این چندوقت شنیدم.خیلی وقته که حرف های ما فقط راجع به حساب بانکی و پز مدرن شدن و این جور چیزای پوشالیه که همه ما رو کرخت کرده!بهتر نیست که یه کم به روحمون فکر کنیم ؟؟به اونی که تو روح ما دمیده تا مظهرش روی زمین باشیم؟اصلا تاحالا به رسالتی که داری فکر کردی؟؟؟ رسالتت دل شکستنه یا دل خریدن؟عشقه یا تنفر؟؟؟اصلا یه لحظه دست از اس ام اس دادن به دوستات و فرستادن جمله های بیخود بردار!فقط یه لحظه....اگه میشد با اس ام اس با خدا ارتباط داشته باشی روزی چندبار بهش اس میدادی؟؟؟؟بهش چی میگفتی؟؟؟فقط خواسته ها و دستوراتت رو میگفتی یا......... 

 

 

اصلا تاحالا بهش گفتی دوسش داری؟؟؟؟ 

 

بیا همین الان یه اس ام اس بهش بده و یه حالی ازش بپرس!خدا همیشه منتظرته!منتظر همه ماست!!بیا نذاریم که بیشتر از این ازمون ناامید شه!بیا یه بار هم تو لبخند رو بهش هدیه بده!چون خدا خیلی وقته که نمیخنده!!خیلی وقته......!